با صدای بی صدا (حسرت)
باز هم من و بازهم ویس ((((:
اگه قبلیا رو گوش دادین دوست نداشتین اینو گوش ندین (: چون هم حجمش یکم بالاس (۱۲/۵ مگابایت) هم من دوست ندارم فهش بخورم ... مرسی اه
اسم نویسنده رو متاسفانه نمیدونم ... این متن به نظر خودم خیلی خوبه چون ممکنه آدم چند لحظه هم که شد به یاد حسرت های زندگیش بیفته و شاید برای رسیدن بهشون تلاششو شروع کنه البته نه با دزدی !!!!
پی نوشت ۱ : اینروزا اینقد سریال میبینم، خواب دیدم جان اسنو میخواد بیاد با گیسو برازنده ازدواج کنه ولی قباد نمیزاره ... ولی آخرش نفهمیدم کنوت تونست آقا ماشالله رو بگیره یا نه ....
دیشب یادم رفت روز دختر رو به پسرایی که با اسم دختر تو بیانن تبریک بگم که از همین ترییون بهشون تبریک میگم (((:
خیلی حرف زدم ببخشید ... حسرت رو میتونید از این پایین هم بشنوید و نظر فراموش نشه ((:
[پست را ارسال میکند و به خودش و ویسش میبالد گویی که گوینده حرفه ای ! است]
