میم حا

آدمی که شبیه همه نیست !

میم حا

آدمی که شبیه همه نیست !

سلام خوش آمدید

۶ مطلب با موضوع «فیزیک طور !» ثبت شده است

از نظر فیزیکی سفر در زمان امکان پذیره ، ولی ما برای سفر به گذشته یکسری تناقضات و مشکلات داریم ، یکی از این مشکلات قضیه پدربزرگ ، این قضیه میگه که اگه شما بتونین به گذشته سفر کنین پدربزرگ یا پدرتون رو بکشین دیگه نباید خودتون در آینده وجود داشته باشین در صورتی که اگه شما وجود نداشتین نباید اونموقع اونجا میبودین .

در رابطه با سفر به آینده هم استیون هاوکینگ میگه که تصور کنین یه فضاپیما از یه ایستگاه در سال 2050 پرتاب بشه و به مدت صد سال با سرعت نور توی مدار زمین بچرخه و سال 2150 متوقف بشه ، توی این مدت زمانی مسافران این فضاپیما فقط یک هفته رو سپری کردن چون زمان توی این فضا پیما خیلی کند سپری میشه ، و وقتی اونا به زمین برگردن به صد سال آینده سفر کردن ...

  • ۹ نظر
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۳۴
  • میم حا

تمام ماده ای که نسل بشر را به وجود آورده، در یک حبه قند جا می گیرد!

در اتم ها ۹۹٫۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ درصد فضا، خالی است و به همین دلیل درصورتی که تمام اتم ها را به گونه ای به هم بفشاریم که فضای خالی میان آنها از بین برود، یک قاشق چایخوری یا حجمی برابر یک حبه قند از این ماده حدود پنج میلیارد تن وزن خواهد داشت: وزنی ۱۰ برابر مجموع وزن تمامی انسان هایی که در حال حاضر در جهان حضور دارند. این در واقع همان پدیده یی است که در ستاره های نوترونی رخ می دهد و وزن آنها را تا حد غیرقابل باوری افزایش می دهد.

منبع : بیگ بنگ 

  • میم حا

طبق نظریه نسبیت انیشتین سیاه چاله ها نقطه هایی از فضا هستن که تکینگی توی اون نقاط در بالاترین حده و قوانین فیزیک تو اون نقطه ها می شکنن ...طبق یه نظریه به اسم LQG توی یه سیاه چاله با جمع شدن مواد و ریختن اونا توی گرانش قوی فضا از یه طریق دیگه باز میشه !

مثلا اگه شما توی یه سیاه چاله بیفتین طبق نظریه ی نسبیت عام توی یه چاه سقوط کردین اما به جای اینکه به ته چاه برخورد کنین توی یه فضای کوچیک فشرده میشین ... در حقیقت به ته چاه سقوط نمیکنین اما تکینگی شما تا بینهایت زیاد میشه !

توی نظریه ی LQG شما با سقوط توی سیاه چاله و نزدیک شدن به مرکزش گرانش به جای اینکه زیاد بشه کم میشه و همونجوری که داخل سیاه چاله سقوط کردین به جای دیگر فضا-زمان پرتاب میشید !


توی دنیای الان ما هم یه اینجور چیزی هست 

توی یه جمع شلوغ نشستیم و داریم با بگو بخند حرف میزنیم یدفعه یه روزنه کوچیک تو مغزمون باز میشه و به یکی فک میکنیم 

دیگه توی اون جمع نیستیم و پرتاب میشیم جایی که اون شخص داخل ذهنمون هست ...

یعنی ذهنمون داخل فضا-زمان حرکت میکنه و میره به گذشته . آینده یا حال ...



پی نوشت :

سعی میکنم اینجور چیزا رو در حد درک و فهم خودم توضیح بدم  امیدوارم خوشتون بیاد ( خوشتون هم نیاد من کاری نمیتونم بکنم جز اینکه نخونین )

نگارش متن ها هم خوب نیست امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید انشام هیچ وقت خوب نبوده !

معنی جدای رو هم میتونین از اینجا بفهمین !

پست قبل هم بر اساس کد مورس نوشته شده بود 


  • ۴ نظر
  • ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۲۸
  • میم حا

.|||  |..  .|  .. 

||||  |..|  .|.|  ..  |  .|||  |..  ..  |.. 

||  |.

.|  ...  |

  • میم حا

اصل بر هم نهی برای نیرو به کار میره ، یعنی چندتا نیرو که در کنار هم هستن ، اثرشون و مقدار نیروی اونا روی هم رو با استفاده از اصل بر هم نهی حساب میکنن.

اصل بر هم نهی توی الکترواستاتیک اینجوریه که نیرو دونقطه ای یعنی وقتی دوتا ذره یا بار به هم نیرو وارد میکنن حضور نیروی سوم روی اونا تاثیر نداره ، 

توی دنیای ما هم اینجوریه اصل بر هم نهی برای آدما هم وجود داره بعضی آدما دو نقطه ای هستن یعنی وقتی که با یه نفر رابطه دارن فقط با اون آدمن و حضور آدمای دیگه روی اونا تاثیر نداره و فقط به اون آدم فک میکنن ...

بعضی دیگه هم اینجورین که وقتی با یکی رابطه دارن بیشتر به اطرافشون توجه میکنن تا اون آدم ... سر و گوششون خیلی میجنبه 


سعی کنیم شبیه بار دو نقطه ای باشیم ... نه دنبال نفر سوم باشیم و نه نفر سوم باشیم (:

  • میم حا

امروز داشتم همراه با لواشک فیزیک هم میخوندم که یکدفعه به ذهنم خورد فیزیک رو با طعم لواشک مقایسه کنم 

این مقایسه با یکی از مباحث ساده فیزیک انجام شده که توی مباحث پیچیده نرفتم که طعم به جاهای باریک بکشه |:

  • میم حا
میم حا

دکتر برند : من از مرگ نمی ترسم من یک فیزیکدان هستم و تنها از زمان می ترسم
"در میان ستارگان 2014"

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب